در سوگ عشق دیده ی گریانم آرزوست
در ماتم وطن دل سوزانم آرزوست
در خون نشسته دفتر پر برگ خاطرات
ای غم برو که پیری ونسیانم آرزوست
آزادی اربهانه ی قتل است وظلم وجور
عمری نشسته گوشه ی زندانم آرزوست
مستی اگر زباده ی حب الوطن بود
آن نعره های دلکش مستانم آرزوست
میدان مرگ دار مجازات عشق خلق
رقصی چنین میانه ی میدانم آرزوست
تا چند گریه در غم موهوم این و آن
شادی برای ملت ایرانم آرزوست
گلخنده های ما چه بود خار چشم خصم
گفتار شادو چهره ی خندانم آرزوست
از نسل کاوه هایی که امید زمانه اند
مردی به دادخواهی یارانم آرزوست
|